وقتی دختری به خونه  بخت می رفت  ، یک ماه بعد تا دو نفر از اقوام  بهم می رسیدند ،می پرسیدن  عروس فلانی حامله است ؟ اکر جواب منفی بود می گفتند لابد این نزابزا گرفته ( نزابزا  = نازا ) ، خلاصه چهار ماه که از ، ازدواج عروس  می گذشت آثار حاملگی در عروس خانم ظاهر می شد و همه خیالشان راحت می شد . 

هنوز بچه اول دوسالش نشده بود دوباره به شکم عروس خانم چشم می دوختند که چرا شکمش بالا نیامده اگر چیزی دستگیرشان نمی شد ، با هم پچ پچ می کردند و می گفتند ، این یکه زا  ( فقط یک بچه میتونه بزاد ) مثل فلان فامیل و بهمان فا میلش ، 

اما وقتی آثار دومین بار داری نمایان می شد می رفتند سراغ عروس خانم دیگه ، 

خلاصه چی بگم هر عروس خانمی را توی خیابون می دیدی یک بچه در بعل داشت ،و یک بچه در شکم و یک بچه را هم دستش را گرفته بود و چادرس را هم به دندان گرفته بود  و هرسه با هم به سبزی فروشی می رفتند و بدون یار و یاور ، هیج ناز ی هم نمی توا نستند بکنند ، 

 هیچکس  کار انها را ندیده بود، و هیچکس با آنها برای زایمان نرفته بود ، و نه بچه تاریخ تولدش معلوم بود، و نه مادر بچه   ، 

اما حالا وقتی با هزار سلام صلوات ازدواج می کنه ، هیچ آثاری از بچه دار شدن در آنها نمی بینی ، آنقدر خانواده میگه که حریف نمیشه ، وقتی که این اتفاق کم و بیش بیفته حالا خر و بیارو باقلا بار کن ، مادر ، و تمام اطرافیان کنیزکان خانم بار دار می شوند تا بچه  با سلام وصلوات ، سلامت بدنیا بیاید ، 

حالا که اتقدر براشون امکانات درست شده که بیا ببین ، بیمارستانهای لوکس ، وام کم بهره ، خونه ها با اجاره نمی دونم و چه وچه  ، 

چی بگم والا امان از حرف مردم ، 

 خیلی خوبه و قشنگه وقتی بچه مون صدا میزنه مامان جون سلام 

ومامان جان هم میگه الهی قربونت برم ، انشالله مرد بشی ، انشالله خانم خانما بشی علیک سلام