زندگی جریان دارد.

از تهران حرکت کرده به بلند ای شهرم تهران رسیدم، که گردنه قوچک نام دارد . ، بعد با شیب ملایم به پایین رفتم تا به کف رودخانه رسیدم و از روی پل لشکرک عبور کردم ، برای من این پل خیلی خاطره دارد، وقتی خیلی خیلی جوان بودم پل اولیه را احداث کردند من می گفتم کوچکترین پل جهان اینجاست .

و به آرامی در حرکت بود م تا به طبیعت دست نخورده جاده ارزوهایم ، افجه ، برگ جهان رسیدم .

به کوه های با عظمت و قدرتمند نگاه می کردم ، و پیچ در پیچ می رفتم و به عظمت زندگی فکر می کردم که به مانند این جاده با شکوه پیچ در پیچ و استوار است ،

در سکوت کوه گلی را دیدم که با چه مشقت خودش را از لابه لای سنگ نمایان کرده بود و در ذهنم به تلاش این گل ، به فکر فرو رفتم و آفرین به این گل زیبا گفتم .که با قدرت تمام خودش را به لبخند زندگی رسانده است ،

باز هم به کوه نگاه کردم ، زندکی را دیدم درختی سبز از دور نمایان شد که آن هم در دل کوه تنها خودش را به زندگی رسانده بود .

زندکی پر پیچ خم است و سخت است ،

اما باید با امید قدم بر داریم

ومثل آن گل زیبا و درخت سبز به زندگی لبخند بزنیم .

امید زیباست همیشه به زندگی، امید وار باشیم .

پنج شنبه با نم نم باران مبارک باشد