این وبلاگ متعلق به مادرم است . باید برایش بنویسم و ازش بگویم از سخنانش از رفتارش از گفتارش و از کارهایش

مادرم به دوخت دوز خیلی علاقه داشت همیشه لباسهای مارا می دوخت با همون چرخ خیاطی سیاه رنگ مارشال که چقدر به خانواده خدمت کرده است  . وقتی لباسی برای ما می دوخت تکیه های اضافی پارچه ها را بهم می دوخت  و سفره مربع شکلی درست می کرد که توشه پدرم را در ان بگذارد و راهی سفرش کند . سفره ها خیلی زیبا می شد . و خیلی هنرمندانه این اشکال هندسی را که نامنظم بودن و به اصطلاح هنرمندان امروزی مدل کریزی بود ( crazy ) کنار هم قرار می داد  انقدر زیبا و رنگارنگ بود که محو تماشایش می شدی او می دوخت  که اصراف نشود.

چندی پیش وقتی از خیابان رد می شدم مانتوای توجه مرا به خود جلب کرد مانتوای که از چندین پارچه رنگی درست شده بود خیره شدم نگاهش کردم وبعد قیمت سرسام آورش  خودتان بهتر می دانید با خود گفتم مادر جان حالا متوجه شدم که چقدر سفره های  دست دوخت تو چشم نواز بوده.

   من هم باید  شروع کنم واز پارچه های دست بقچه ام استفاده کنم و این پارچه های رنگین را کنار هم بدوزم .فکرم به واقعیت پیوست و چهل تکه ای دوختم و زینت بخش اتاقم شد.

در کتاب دوخت دوز دیدم که چقدر به این هنر بها داده اند و خارجیها این هنر را از آن خود کرده اند

اگر در خانه مادر بزرگ های خود بگردیم حتما این هنر بی نظیر را خواهیم دید .فکر می کنیم چه کسی این هنر را ابداع کرده است ؟