مادرم می گفت :

زمستون به آسمون نمی مونه

نم نم بارونه بروم پیاده روی

مادرم می گفت: مگر آدم از بارون میترسه

مگر شما کلوخ هستید که آب بشید ،

من رفتم .

بدون چتر