دیر رسیدن قابله
نمی دانم کلمه قابله را شنیده اید ؟
قابله ( کسی که بچه را به دنیا می اورد ) همان،ماما است ، برای امروزی ها نوشتم .
همیشه درب حیاط(تهران ) آجر بهمنی قرمز باز بود ، زن عمو آمد ، و کنار پنجره اتاق ایستاد و و به مامان گفت: زیر دلم درد می کند مامان گفت بیا تو ،زن عمو آمد داخل اتاق . ، مامان گفت همین جا باش تا قابله خبر کنیم ،
عمو را فرستاد دنبال قابله ( تلفن نداشتیم ، )
عمو رفت ،
مامان تشکی پهن کرد و زن عمو بر روی تشک دراز کشید مامان و سایل به دنیا آمدن بچه را مهیا کرد . ( اب گرم و غیره )
بچه های کوچک را از اتاق فرستاد ند داخل حیاط و ما هم از پنجره سرک می کشیدیم ، بچه بدنیا آمد و شستشو دادند و قنداق کردند ( نوزاد پسر بود ) فقط جفت را در سینی گذاشتند . و از اتاق خارج نکردند .
قابله با کیف دستی مشکی رنگ وارد شد تا دید بچه بدنیا آمده قهر کرد ، و چادر را سرش کرد که برود ، مامانم که خیلی اجتماعی بود گفت ، خانم دکتر شما ببین جفت کامله او هم پنسش را از کیف مبارکش بیرون اورد و چپ راست کرد و ناف بچه را دید و گفت بسیار عالیه ، آفرین چقدر خوب بند ناف را زدید ،
عمو خوشحال شد و مزد خانم قابله را کامل داد و گفت :خانم قابله را همراهی می کنم ، تا محل کارش .
البته قابله از مسافت دوری پیاده با عمو امده بودند .
ما همه خوشحالی کردیم که پسر عموی زیبایی به جمع ما اضافه شد ه،
وقتی کسی سر قرارش دیر می رسید ، ادم های با حوصله . کند ، یواش
این ضرب المثل را می گفتند ،
اگر این شخص را دنبال قابله بفرستیم ، تا قابله بیاید بچه بدنیا میاید .
این بود ، قصه زیبای امروز ما
پسر عمو تولدت مبارک باشد ،
قابله به موقع امد ، نوزاد عجله داشت