سلام گل یخ
هما امروز هم در خانه می ماند ، و پیاده روی نمی رود ،
و منتظر باز شدن گلهای یخ هستم ، که برام پر از خاطره شیرین است .
روزهای برفی. وقتی در دانشگاه قدم می زدیم ، گل یخ را از بوی آن متوجه می شدیم که باز شده . (اولین مرتبه در آنجا دیدم )
نا گفته نماند گل فروشی ها در دهه ۵۰ زمستان گل یخ می فروختند .
البته باید یک روزی بروم سراغون. ( گل یخ )
اما گلهای یخ پارک ما غنچه کرده منتظر یک سرماست که باز شود ،
خدایا ما که هوای پاک را نابود کردیم ، و قاتل خودمان را در بغل گرفته ایم و ازش پذیرایی. می کنیم ، ( فرمان ماشین )
خدا یا مثل همیشه به کمک تو نیازمندیم
نفس
+ نوشته شده در یکشنبه هجدهم آذر ۱۴۰۳ ساعت 6:47 توسط هما اثباتی
|