آخرین برگهای پاییزی تک تک امروز بر زمین افتاد .

چتر بدست از پیاده رو بارون خورده عبور می کردم 

برگهای درختان چنار به زمین افتاده بود ، خیس شده بودن برگ شروع به درد دل کرد  ، و اخرین جمله اش این بود .

آزادگانتهیدستند ، 

در طول راه چشم از برگ های چنار بر نداشتم و به این جمله برگ فکر می کردم 

که آزادگان تهیدستند