چرا البوم

چندی پیش البوم عکسهایم را تماشا می کردم برای پیدا کردن چند عکس قدیمی عکس مورد نظر را از آلبوم خارج کرده مجددا به دیدن آلبو م ادامه دادم .

در اولین صفحه البوم این جمله به چشم میخورد .

این عکسها در تاریخ۱۱/۱/۲۵۳۷ (۱۱/۱/۱۳۵۷) توسط برادر عزیزم ابراهیم اثباتی گرفته شده است.

این نوشته زیبایی خاصی به البوم داده بود .

 اولین عکس که یک عکس دوتایی بود نظرم رو جلب کرد .تو فکر فرو رفتم اخه این عروس داماد میتواند من وهمسرم باشیم خدای من چرا ؟من این دو نفر را نم شناسم .با خود گفتم من که نمی توانم قبول کنم این عروس خودم باشم.پس دیگران هم به همین شک وتردید دچار خواهند شد .اولین عکس را برداشتم ویک عکس جدید از خودم وهمسرم جای اولین عکس قرار دادم .و زیر عکس جدید نوشتم عکسهای زیر عکسهای ما هستند .

عکسها خیلی جالب بودنند زیبایی خاص خودش را داشت . سفره عقد خیلی ساده بود این سفره توسط خودم ودختر عمویم چیده شده بود . به دیوار اتاق چند چمله عقدتان مبارک نوشته شده بود.و چندین شاخه گل میخک به شکلهای زیبایی به در ودیواراتاق چشنابده بودیم . این از فضای اتاق .واما سفره عقد یک پاراچه سفید که دور انر ا خودم در دوران تحصیل شماره دوزی کرده بودم . یک اینه وشمعدان و یک جلد قران مجید وچندین بسته کادو .که توی این آلبوم جلوه گری میکرد .

اولین عکسها عکسهای دو تایی من وهمسرم بود .  خیلی طبیعی گرفته شده بود . عکسهای بعدی عکس کسانی بود که در این مراسم حضور داشتند. 

چیزی که خیلی برایم جالب بود این بود که ادمهای داخل البوم بیشتر بچه بودنند . که الان برای خودشان همه خانمی واقایی هستند . اخه بچه ها خیلی عروس دامادها رو دوست دارند ودلشون میخواهد با اونها عکس داشته باشند .

وقتی به عکس این بچه ها نگاه می کردم برق چشمهای انها نشان میداد که چقدر خوشحال هستند شاید اولین عکس زندگی اون بچه هابود .

عکس دسته جمعی بچه ها با عروس چه زیبا چه با صفا ولطیف ودوست داشتنی بود .

بر خلاف این دوره زمانه که زیر کارت عروسی می نویسند از اوردن بچه خود داری فرمایید.

عکسهای توی این البوم پر از خاطره است خاطره بودن ها و نبودن ها آخه بعضی آدمهای توی البوم دیگه نیستند . مثل پدر عزیزم: که خیلی توی این البوم شادو سر حال  بود .با اون قد بلندش وموهای یک دست مشکی اش . عکس بی بی جون  با اون روسری سفیدش که یک سنجاق زیر چونه اش زده که مانع افتادن روسری از سرش بشه . تازه قدش کمی خمیده شده بود .  اون بهترین بی بی روی زمین بود. فکر میکنم اولین واخرین عکسی بود که توی عمرش گرفته بود.

عکس پدر شوهر ومادر شوهرم کنار ما زیبایی خاصی به آلبوم ما داده است که انها هم دیگر درمیان ما نیستند.

دوست نداشتم از نبودن ها بگویم باید همیشه از بودن صحبت کنیم .

عکس  با برادر های عزیزم که هر سه جوان خوش تیپ وخندان بودنند داداش اسی یک جوان لاغر اندام قد بلند سر حال خوشحال چون عروسی خواهرش بود . داداش علی قدبلند با یک شلوار تنگ مد روز پیراهن سفید زیبا کنار عروس خود نمایی میگرد وتوی دلش میکفت من داداش کوچیکه عروس خانم هستم.

واما داداش بزرگه عروس خانم داداش ابی :

ایشون عکاس عروس خانم بود به چند دلیل .اول اینکه ما خانواده مذهبی بودیم یا باید عکاس خانم بود ویااینکه یکی ازبستانگان درجه یک این کار  را انجام میداد .

این کار به عهده داداش ابی بود .عکاسی اون بی نطیر بود تمام عکسها طبیعی هستند وشاد .چون داداش سر حال و شاداب بود.  برادر بزرگ عروس خانم بود باید خودی نشون میداد .وتو دلش میگفت خواهر جون همیشه پشت تو هستم .تا ابی را داری غم نداری .

عکس داداش ابی واقعا در این البوم زیباست .اون خیلی نکات را رعایت کرده است .او یک پیراهن قرمز پوشیده وکنار عروس که پیراهن سفید پوشده ایستاده و این دو رنگ کنار هم زیبایی صد چندان به این عکس داده است .

مامانم توی این البوم خیلی جوان است . اخه من دومین دختر اون بودم که عروس میشدم .خیلی سر حال وشاداب بود.

واما بچه ها خیلی زیبا هستند . وبه امروز یکایک انها فکر میکردم. هر کدوم یک گوشه ای از این دنیا هستند . این البوم خیلی چیزهای گفتنی داره .یکی لباسهایی که خانواده پوشیده بودنند که اکثرا دست دوخت خود من بود.و از اراستگی ویژه ای بر خور دار بود .

دوست نداشتم به اخر البو م برسم . اما زود عکسهای اون روز به خصوص تمام شد واقعا عکسها بیاد ماندهی هستند .

داشتن این البوم عکس را مدیون داداش ابی هستم که اون روز خیلی زحمت کشید واین عکسهای یادگاری رو از من وهمسرم ودیگر میهمانهای عزیز گرفت . دستش درد نکنه با اون حسن سلیقه زیبایی که به خرج داده بود. 

 اون روزها دوربین کم بود . واین دوربین رو داداشم از دوستش به امانت گرفته بود . بهترین وبا ارزشمند ترین  هدیه  ای  که تا به امروز گرفته ام همین آلبوم زیبا ست که عکسهای ان توسط  داداش ابی گرفته شده .